بابایی ، میخوای باهام بیای پرتاب کنیم ؟

... اوه ، راستش الان وسط -
تو نه -

خیلی خب -
اوه ، آه ، ولی فقط یه کم -

تا وقتی که ، آه ، گلوریا و جو

میرن سراغ اسباب بازی های قدیمیت توی گاراژ

من تا اونجا پرواز میکنم -
اوهوم -

! باشه ، بریم

بچه عاشق اون شنل ـه

خب ، میبینم که موضعت روی این که
پسرا وسایلی رو بپوشن پیشرفت کرده

شنل بهش قدرت های ویژه میده

گرم کن های ساق پا چی به تو میداد ؟

نبوغ ، بهم نبوغ میداد

تنهام بذار ، باشه ؟

همه ، منو تنها بذارن

هی ! قضیه چیه ؟

من فقط ... ببخشید ، فقط به
یه شب استراحت لازم دارم

بیا ، میخوای کمک کنی ؟ -
من این کارو نمیکنم -

باشه

فقط ... فقط این مدت خیلی سرم شلوغ بوده

میدونی ، اومدن از دادگاه های خیلی طولانی

خونه تکونی بهاره کم

دنبال کردن لیلی برای سافتبال

وانمود میکنم که سافتبال برام مهمه

اوه ، میفهمم از استراحت چیه

من با مادرت ازدواج کرده بودم

مثل تو الان

همه ش رو برنامه ریزی کردم

تا کویر رانندگی میکنم

... یه سر میرم به مارکام
[شهری در کانادا]

چند ساعت کنار استخر ، ماساژ

بعدش میرم طبقه پایین تا یه
استیک آبدار و سیب زمینی بخورم

فقط من و کتابم ، که البته
نمیتونه باهام حرف بزنه

خب انجامش بده

این که از کم بخوام تنها برم

سه هفته بحث دیوونه واره

که ... نمیخوام الان باهاش درگیر بشم

ازش نخواه ، بهش بگو .
این چیزی نیست که براش میجنگی ؟

باشه ، نمیدونم از کجا شروع کنم

آه ، جی ، گلوریا آماده رفتنه

خیلی خب ، آروم باشید

تو هم یه خوبش رو داری ... خانم تاکر

 

چرا تو رو خانم تاکر صدا کرد ؟

چرا اون شلوار جین گشاد رو میپوشه ؟ نمیدونم

نه ، جدی میگم ، چرا سر به سرت میذاشت ؟

خیلی خب ، آره ، به جهنم

آم ، بهش گفتم که چقدر دلم میخواد

یه شب برم به کویر

باشه ، آره ، خوبه ، بیا بریم -
صبر کن ، لطفا -

چقدر دلم میخواد که یه
شب برم به کویر ، تنهایی

برام مهم نیست -
خیلی خب -

اگه میخوای تنها بری
تنها برو ، برام مهم نیست

اوه ، دیدی ، دو بار گفتی برام مهم نیست

چون همین قدر اهمیت نمیدم

تو چرا هنوز اینجایی ؟

کم ، ناراحت نشو ، من از تو فرار نمیکنم

بیا -
من اونو تا نمیکنم -

فقط یه شب تنها میخواستم ، باشه ؟

لیلی امشب میره خونه دوستش

به نظر شب خوبی واسه انجام دادنش باشه -
خب ، برو -

میدونی ، من از مفهوم کارت خوشم نمیاد

که فکر میکنی من انقدر وابسته
ام که نمیتونم یه شب تنها باشم

من اینو نگفتم

تو دقیقا اینو نگفتی

و خیلی هم غیر وابسته نیستی

خب ، برای این که بهت نشون
بدم چقدر وابسته نیستم

من ... وسایلت رو برات جمع میکنم

قبلا جمع شده ؟

اوه ، آره ، خب ، این دفعه سومه

که تلاش کردم ازت بخوام

خداحافظ ، عاشقتم ، خیلی خب

 

SRT زیر نویس و ترجمه از
قسمت 21 فصل 8 - "Alone Time"

 

اوه ، سلام ، کلیر -
سلام ، عریرم -

! همین الان از قشنگترین ... اوه

البته که اوه

به تحریک از پیش ضبط شده ت خوش اومدی

! مامان خوشش اومد

بابا میدونست

درسته

من خیلی خوب زنم رو میشناسم
میتونستم سوالاتش رو

قبل از اینکه بپرسه ، پیش بینی کنم

خب ، این یه جورایی باحاله

سکسی ترین ؟

نمیدونم ، دنیا جای خیلی بزرگیه

یه لیوان شراب برای خودت بریز ، عزیزم

اوه ، یه کم زوده

ولی مگه چند وقت یه بار خونه
کاملا در اختیار خودمونه ؟

! آروم ، تشنه

برات برنامه دارم

راهنمایی ... این آخرین باری نیست که

منو روی ملافه ها میبینی

 

حالا تو

خب ، فکر کنم نهار قشنگت باید صبر کنه

 

یکی اینجاست ! نه ، کلیر

چی ؟ -
آره ، کلیر -

اون پاهای قشنگ رو بهم نشون بده

اینو چطوری خاموش میکنن ؟ -

میدونید چی واقعا برای
درس خوندن مناسب نیست ؟

صد تا خرخون که با همه ی
زبون های آسیایی گریه کنن

میدونستید که امتحانات داره میرسه ، مردم

! آروم بگیرید

اوه ، خوبه ، تو اینجایی

ذرت داریم ؟

چه اتفاقی داره میفته ؟ اونا مرغن ؟

یه شوخی رایج تو دبیرستانه

خیلی رایجش نکنید

خودت سال دیگه چطوری ازش فرار میکنی ؟ -
ببرشون بیرون ، ببرشون بیرون -

الان ، الان ، الان -
باید یه چیزی از طبقه بالا بردارم -

اوه ، خدایا ، بیخیال ، بچه ها

! صدای دره

چه خبره ؟

حدس بزنید کی رو موقع رانندگی دیدم ؟

که اصرار کرد بیاد اینجا و

با زن جدیدش و بچه هاش بهتون سلام کنه

من بودم ! دیلان

میدونی ، از قدیم ؟ -
آره -

آقا و خانم دی ، این زنمه

دکتر الین کولچک

دکتر ؟

آره ، نمیدونم چرا این کارو میکنه

و اینا هم خوشگلای منن ، بتی و جنیس

اوهوم -
و اینم پسرم داگلاس -

پسرت

اصلا عجیب نیست

به هر حال ، میخواستم یه چیزی

که اینجا جا گذاشتم بردارم

 

! بم

اوه ، وایسید ، آه

بم ! باباتون اینو درست کرده

زرد ، سخت ترین قسمتشه

آه

صدای چی بود ؟ چی شد ؟

! نرده پله ها شکست ، درستش میکنم

این چیه ؟

! نه ! نه -
! اوه -

! اوه ، نه -
... و حالا -

! نه ، نه ، نه ، نه -
یه جایزه واسه تو ... -

! نه ! نه

! همه برن خونشون

 

! نه

♪ شبکه ورزشی میبینم درحالی که پاهام روی میزه ♪

♪ این بهترینه ♪

♪ این بهترینه ♪

♪ تنها بودن بهترین چیزه ♪

 

" منو نجات بده " -
چی ؟ -

اسم اون برنامه تلویزیون بود

که هفته قبل سر شام یادم نمیومد

یالا ، بیا نگاهش کنیم

نه ، الان وقت بدیه ، کم

معلوم شد که حساسیت نبود

حالم خیلی بده

نباید نزدیک من بشی
نمیخوام مریض بشی

اوه ، خدایا ، خطری واسه من نداره

من سیستم امنیتی یه اسب رو دارم

وقتی بچه بودم نیاز به اهدای خون داشتم

و لوله های آزمایش قاطی شده بودن

خیلی با شرکت کامیک مارول تماس گرفتم

ولی به نظر براشون جالب نبود

بیا ، برات یه کم سوپ مرغ درست میکنم

مانی ! هی ، هی

و ایشون کی هستن ؟

... کم ، این سیرا ـه ،

خدایا ، تو این وضعیت چی بهش میگن ؟

یار های درس خوندن که معلم تعیین کرده

... همونطور که میبینی ، خیلی کار دارم ، پس

آره ، فقط نیم ساعت وقت داریم

به پدرم قول دادم که روغن ماشین رو عوض کنم

اوه ، خوب مانی میتونه این کارو بکنه -
واقعا ؟ -

آره ، ماشینت رو بیار تو پارکینگ

فقط مراقب باش که به وزنه هاش نزنی

یا وسایل کارش

واو ، خیلی عالی میشه

کم ، میدونم که میخوای
کمک کنی ولی دست نگه دار

من هیچی درباره ماشین نمیدونم

و واقعا نمیخوام که با ماشین
بزنه به وزنه های مامان

خودم کمکت میکنم

خیلی خب ، خانمی ، هر کاری داری میکنی

بذار من انجامش بدم -
نه ، نه ، نه تو نمیتونی -

این درمان تب ویژه ی مادربزرگمه

لطفا اون عقرب خشک شده رو بهم بده

میخوای بخوریش ؟

نه ، احمق نباش

میخوام توی یه پارچه بپیچمش

و میذارم که جذب سرم بشه

خیلی خب ، میدونی چیه ؟

بذار ببریمت توی تخت و من برات میارمش

میتونم یه دستورالعمل رو اجرا کنم ، برو -
... نه ، نه ، نه این -

برو -
مراقب باش -

خیلی خب ، نوک مرغ

جیرجیرک له شده

آو ! گشنیز ؟ آخ

من کلید اتاقتون رو میگیرم
دستشویی اونجاست

خیلی ممنون ، فقط کل راهو رانندگی کردم

... و یه آیس تی بزرگ خوردم و

چی کار دارم میکنم ؟ خودت میدونی
چرا مردم میرن دستشویی ، خیلی خب

هی ، کالین ، فکر کنم عجله
کردم که ازت نقشه رو نگرفتم

الان برای بار دوم وارد یه مراسم بر میتصوا شدم
[مراسم سن تکلیف یهودی ها]

! هی

اینجا چی کار میکنی ؟ -
من ؟ -

اوهوم -
گفتی که کم اجازه نمیده بیای -

فکر کردم که امنه

امن واسه چی ، دزدیدن روز ویژه من ؟

خب ، جوری که تو تعریف میکردی خیلی خوب بود

استخر ، استیک ، کسی نیست که باهاش حرف بزنی

خب ، حالا یکی رو داریم که
باهاش حرف بزنیم ، خیلی ممنون

ببین ، اینجا خیلی بزرگه

تو کار خودت رو بکن ، منم کار خودم رو

اوه ، خدای من ، بابا ، تو حتی
کتابی که میخونم رو هم دزدیدی

وقتی خونه ما بودی ، یه نگاهی بهش انداختم

چیزی که لری کینگ بهش میگه
دیواننه کننده خوبه" رو نخونم ؟"

باشه ، وقتی به تمدن برگشتیم میبینمت

ممنون ، خیلی خب

آه ، مطمئنید که نقشه محل رو نمیخواید ؟ -
اوه ، نه ، مشکلی نیست -

من یه میلیون بار اینجا اومدم ، خیلی ممنون

 

مازل تاو (مبارکه)
[زبان عبری]

 

دارید سعی میکنید که درسم رو بیفتم ؟

عزیزم ، میدونم که استرس داری

... ما خیلی بهت افتخار میکنیم

که دیگه مژه هات رو نمیکنی

خیلی افتخار میکنیم ، الان یه کم درباره این

تیک جدید خودکار تو دماغ نگرانیم -
این ... این تیک نیست -

این فقط یه کاریه که همه انجام میدن

... کجاست -
درست ... درست -

درست اینجاست -
آه ! لعنتی -

منظورم اینه ، مسخره ترین چیز اینه که

من خوشحالم که دیلان اون زن پیر
با بچه های زشتش رو پیدا کرده

یعنی ، چقدر خنده داره

که اون کسیه که ازدواج کرده

و زندگی خوبی دارم درحالی که من تنهام

اساسا برای همیشه ؟

 

میشه بری یه جای دیگه هندی بازی دربیاری ؟

 

دیلان ، تو برگشتی ؟ -
دارم نرده رو درست میکنم -

! آه ! این مثل کابوسه

تو بهتر از ما نیستی

! من خیلی بهتر از تو ام

من اونی نیستم که یه خودکار تو دماغشه

 

حداقل من یه دوست پسر دارم

کی همچین چیزی میگه ؟

! اوه اوه -
اوه ، خدایا -

! اوه ، خدا -
هیلی واسه دیلان داره گریه میکنه -

الکس واسه مدرسه دیوونه شده
انگار یه دژا ووی بزرگه

نه ، دژا وو وقتیه که فکر میکنی

یه چیزی رو قبلا دیدی

! ولی این فقط وو ـه

 

در حقیقت ، من باید قبل
از این نرده رو بچسبونم

سرم رو میکشیدم بیرون

... رفیق

زندگی کن و یاد بگیر -
اگه فقط یه بار این کارو بکنی -

 

خیلی خب

فکر کنم این دفعه خیلی فرستادمش تو

یا کالیگولا ، چقدر داره خون میاد
[امپراطور رم]

چرا دیلان باید شماره تلفنش رو عوض کنه ؟

میدونید چقدر طول کشید تا قبلی رو حفظ کنه ؟

حالا از هر دوتاش خون میاد ؟

از این بوی چسب بدم نمیاد

حالا میگرن کمبود خون شروع شد

اوه ، میدونی چیه ؟ -
من میتونم برم یه کم دارو بگیرم -

اوه ، نه ، میدونی ، من میتونم انجامش بدم

راستش ، ماشین من جلوی ماشین تو رو گرفته

آره ، چیز مهمی نیست ، میدونی چرا ؟

چون میتونم بجاش ماشین تو رو ببرم ، خداحافظ

 

! نه ، نه ،نه ،نه ! امکان نداره

 

اوه ، خدای من -
تمومش کن -

! سرت تو کار خودت باشه

خیلی دلم میخواد

ولی الان دارم فکر میکنم
که این همه آه و ناله

درباره چیزیه که قبلا خوندم

! یا چیزی که قراره بخونم

من صفحه 312 ام

! بهم نگو

حالا میدونم 20 صفحه دیگه
یه چیز نفس گیر اتفاق میفته

 

البته ، تعقیبم میکنی

 

اوه ، ببخشید ، فکر کردم یکی دیگه هستی

الان شاهد چی بودم ؟

اوه ، خدایا

 

! اوه ! خدایا

یه بار دیگه درمورد این
ماهی خاردار ویژه بهم بگو

... دستور پخت مدیترانه ای

اوه ، واقعا ؟

بله ، پخته شده در کاغذ

همراه با گوجه ، فلفل قرمز

کبر، پیاز، زیتون

در واقع ظرف ماهی مورد علاقمه

به جای استیک پیشنهادش میکنید ؟

هی ، من داشتم خودم حرف میزدم اینجا

به جای استیک پیشنهادش میکنید ؟

هر دوشون عالین -
خوبه ، استیک -

طبق برنامه پیش میریم

و یه لیوان هم از شراب مریویل کابرنه میخورم

آره ، منم همینطور ، ممنون

... ببخشید ، مریویل کا

اوه ، با لیوان نمیارن

به نظر میرسه که شما دو
تا همدیگه رو میشناسین

میتونید ماهی و استیک رو تقسیم کنید

و یه بطری شراب رو با هم بخورید

این کارو نمیکنم

هیچوقت نگفتم که میکنیم

راستش این پدرمه

من اومدم اینجا که یه کم تنها
باشم ، ولی اون ازم تقلید کرد

اون گفت که نمیاد

بخاطر شریک ترسناکش که گفت نمیتونه

! شوهر ترسناک

هنوز تو گوشم به نظر اشتباهه

... واو ، پس ، حتی نمیخواید

ببخشید

آه ، فقط ، وقتی 10 سالم بود پدرم فوت کرد

و دوست دارم یه بار دیگه باهاش شام بخورم

اوه ، آستین ، این خیلی غم انگیزه

داستان ناراحت کننده ایه

باعث میشه فکر کنی

 

به هر حال ، یه لیوان شراب قرمز میخورم

برای منم سفید ، ممنون

 

ببخشید ، رفیق ، نمیخواستم
پاهات رو انقدر محکم بکشم

چی !؟ -
دیلان عشق زاپاسم بود -

چطور یه نفر بدون اون میتونه زندگی کنه ؟

الکس ، دارم سوال میپرسم

از نظر علمی برای من غیرممکنه

! کم تر از این بهت اهمیت بدم ... آو

سر پایین ، عزیزم

چی !؟ -
مادرتون کجاست ؟ -

بیشتر از یه ساعته که رفته

فقط تو ماشین نشسته

چی !؟ -
چی !؟ -

اون فقط ... هیچی

 

اوه ! سلام

سلام ، چند وقته این بیرون نشستی ؟

سوال عجیبیه
راستش فقط تا اینجا رانندگی کردم

اوه

! آه

ببخشید ، معمولا سعی میکنیم
که زیر 30 دقیقه برسیم

آره ، ممنون ، باشه

ممنون

... اوه ، خدایا ، فیل

نمیتونم برگردم داخل

ببخشید ، تلاشم رو کردم

در رو باز کردم ، ولی پاهام تکون نمیخورد

... عزیزم

 

رانندگی کن

چی ؟ دارو های الکس چی ؟

 

رانندگی کن -
اوه -

 

پس ... پس ما داریم از خونه فرار میکنیم

منظورم اینه ، اشکالی نداره ؟

آره ، ما با سه تا آدم بالغ زندگی میکنیم

ما اساسا فقط اونجا صاحبخونه ایم

! ما مثل روپرز ها هستیم -
! آره ! آره -
[سیتکام آمریکایی]

میتونیم فقط رانندگی کنیم و رانندگی کنیم

دقیقا ! ما این حق رو داریم که مثل پدر و
مادر هایی که بچشون مستقل شدن زندگی کنیم

با وجود اینکه هنوز بچه هامون مستقل نیستن

اوه ، خدای من ! اون بطری شراب رو یادت میاد

که وقتی هیلی به دنیا اومد گذاشتیم کنار ؟

آره ، قرار بود شبی بازش کنیم

که هر سه تاشون رفته باشن سر خونه و زندگیشون -
آها -

و یکی از هزاران فیلمی که

به خاطر مریض بودنشون یا گرسنه بودنشون

یا خفه شدن با کله عروسک پاور
رنجر ، از دست دادیم رو ببینیم

من زنی هستم که هیچ وقت
تلما و لوئیز" رو ندیده"

اون تنها فیلم هاروی کایتل که ندیدم
[بازیگر]

کجا بریم ؟ -
بیا بذاریم دنیا برامون تصمیم بگیره -

 

خانواده یه نعمته که هر روز دریافت میکنی

 

حالا دیگه طعنه دار هم میسازن ؟

 

! سنجاب

 

آه اوه

فکر کنم جشن فارغ التحصیلی یکی رو خراب کردیم

هی

احتمالا خوابم برده بود -
میتونم ببینم چرا -

بویی که از اون دارو بیرون میاد یه چیزیه

آره ، وقتی کارمون با این
تموم شد ، نندازش دور

چون که با یه قاشق چای خوری

میتونم باهاش استخر رو تمیز کنم

خیلی خب ، مانی میخواد که تو گاراژ ببینم

الان برمیگردم -
آره ، ولی سریع برگرد -

چون این نباید بیشتر از 5 دقیقه رو سرم باشه

اوه ، فقط محض خنده ، چی میشه

اگه بگیم مثلا ، نمیدونم ، 17 دقیقه مونده باشه ؟

... خب ، میگن که

! اوه ، نه

! نه

از شنل جو واسه این چیز
بد بود استفاده کردی ؟

میدونی چقدر براش مهمه ؟

نه -
ترتیبش اینطوریه ، من ، شنل -

شیرینی شکلاتی

و آخرشم جی

خب ، نمیتونیم بگیم که جی خرابش کرده

چون همین الانشم آخر لیسته ؟

کسی شنلم رو ندیده ؟

آه ، نه ، چه شکلیه ؟

! مثل شنل

ببخشید ، فقط خیلی استرس آوره

میدونی چیه ؟ من باید برم پیش منی

بعدش شنل جو رو تمیز میکنم ، بعدش برمیگردم

اشکالی نداره ، برو

ما همینجا تو کانکون منتظرت میمونیم
[شهری در مکزیک]

 

یه مشکلی هست ، همه جا روغن ریخته

خب ، احتمالا فقط باید پیچ تخلیه رو سفت کنی

! اوه

 

لاستیکش رو سوراخ کردی ؟

چیزی نیست ، مشکلی نیست

جی وسایل پنچر گیریش رو کجا میذاره ؟

بیست دقیقه طول کشید تا
کلید برق رو پیدا کردم

حالا فکر میکنی میدونم
وسایل پنچر گیری کجاست ؟

دستپاچه نشو ، یه کم قبل اینجا دیدمش

! اوه ، اوه

 

ایناهاش

! اوه ، نه ! نه -
چیه ؟ -

! اون شنل جو ـه

! اوه ، نه

جو بیشتر از هر چیزی عاشق این شنله

ترتیبش اینطوریه ، من ، شنل

... شیرینی شکلاتی -
تموم نشد ، مانی ؟ -

اوه ، هی

آره ، تموم کرده بود اگه من نیومده بودم

و انقدر سوال ازش درباره ، میدونی

چطور ... لاستیک رو پنچرگیری
میکنن ، بپرسم ، ولی

همونطور که گفت ، توی راهنمایی که

داخل لوازم پنچرگیریه دقیقا نوشته شده

و اگه واقعا به مشکل خوردی

کلی ویدئو تو اینترنت هست ، به هر حال

نباید یه کم بهش فضا بدیم ؟

شاید یه کم ... یه کم چایی بخوریم ؟

! اوه

 

خب ، واسه مراسم بهاره کسی رو داری ؟

احتمالا اصلا نرم
هیچی ندارم بپوشم

 

! اوه خدای من ، اوه خدای من

دیگه انقدر هم بزرگ نیست

منظورم اینه ، مردم دارن از گرسنگی میمیرن

اوه

 

این که یه نشونه نیست ، درسته ؟

خب ، خیلی محکم نیست
ولی اونا فقط کلاس پنجمی ان

! نه ، نه ، این که نباید فرار میکردیم

نه ، ما فقط اینو میبندیم و میزنیم به جاده

و رانندگی میکنیم تا وقتی که سیفون توالت

تو اون یکی جهت آبش حرکت کنه
[یه تصور غلط که آب سیفون توالت تو نیمکره شمالی و جنوبی جهتشون فرق داره]

! اوه خدایا ! نه ! داره پرواز میکنه

! اوه ! اوه خیلی خب

تو درخت گیر کرده ، میتونیم بهش برسیم

! برو روی شونه هام -
چی ؟ -

! درسته ! اوه ، آره ، دسته ، اوه

خیلی خب ، یادم رفته بود ، اوه ، وایسا ، برو جلو

! خیلی بلنده

فقط نخش رو بگیر ! داری نخش رو میگیری ؟

! نه ، دارم وانمود میکنم تو کنسرت دف لپاردم
[گروه راک انگلیسی]

! همونجاست ! فقط بگیرش

! دستم نمیرسه ، فیل

! دستم به "فصل بعد" نمیرسه

اوه ، خدای من ، بذارم پایین ، بذارم پایین

چیه ؟ -
بذار بیام پایین -

چیه ؟

نمیبینی دنیا داره چی بهمون میگه ؟

هیچوقت دستمون به فصل بعد نمیرسه

لوک نمیره به دانشگاه

هیلی تو زیر زمین پیر میشه

الکس همینطور برمیگرده تا سرزنشمون کنه

! و از دستمال هامون استفاده کنه

فکر نکنم دنیا انقدر هم به ما اهمیت بده

فیل ، ما تلاش کردیم که فرار کنیم

و هنوز میتونم دودکشمون رو ببینم

تمومه

اوه ، آره

همینه

... به زندگی ما"

"! خوش اومدید

! ها -
عزیزم -

منم به اندازه تو ناراحتم

ولی از کی تا حالا چیزی طبق
برنامه ریزی ما پیش رفته ؟

ما برنامه نداشتیم که هیلی رو بدنیا بیاریم

ما برنامه نداشتیم که الکس رو بدنیا بیاریم

ما برنامه نداشتیم که لوک رو بدنیا بیاریم

ولی برنامه نداشتیم که لوک رو بدنیا بیاریم

دارم اوقات تلخی میکنم
و عاشق بچه هامونم ، واقعا میگم

بیشتر وقت ها ، عاشقشونم

... فقط من این

تصویر از زندگیمون که ممکن
بود چطور باشه رو میبینم

 

اینطوری نیست -
نه -

آره

میفهمم

 

... شاید

شاید لازم نیست تصویر رو بندازیم دور

فقط یه کم تنظیمش کنیم

 

پیچ و مهره ، آچار چرخ

چکش فلوگل ، در کبوتری

اینا همه واسه من بی معنی ان
من نمیدونم دارم اینجا چی کار میکنم

آره ، خب ، منم نمیدونم
دارم اینجا چی کار میکنم

انقدر نا توانم که یه شب رو تنها بگذرونم

که باید بیام اینجا و این
همه بدبختی درست کنم ؟

تعجبی نداره چرا میچل
میخواست از دستم فرار کنه

سلام ؟

اوه ! هی ، خب ممنون مانی

که گذاشتی آخرین پیچ رو ببندم

شاید هفته بعد بتونی بهم
مشت خیابونی رو یاد بدی

! آره ، حتما

واو

کم اینو طبقه بالا برام پیدا کرد

یکی از لباس های مادرته ، دیوونگی نیست ؟

میتونم با یه مشاور حلش کنم

خب ، ماشین به نظر آماده ست

احتمالا دلت میخواد

نمیدونم ، بریم یه چیزی بخوریم

آه ، حتما ! ولی یه کم کثیفم

خب ؟ خیلی هم نازه

 

یه کلمه میتونیم صحبت کنیم ؟

 

دیدی ؟

 

... به خوبی

! نه

اوه -
انگار یه هیولا خوردش -

دقیقا

میبینی ؟ یه داستان رو تعریف میکنه

این سوختگی مال وقتیه که با یه اژدها جنگیدی

و این لکه های روغن ؟

خب ، مال وقتیه که اون 18 چرخ رو

وقتی داشت از پل سقوط میکرد ، نجات دادی

این شنل یه ابر قهرمانه

که همیشه برای کمک به مردم حاضره

! واو

! پرواز کن

خیلی قشنگ بود ، کم

اوه ، ممنون ، تو به نظر بهتری

و تبت قطع شده

نمیدونم چی توی داروی مادربزرگم ریختی

ولی سریعتر از همیشه تب رو قطع کرد

ببین ، حتی دندونام رو
هم سفید تر کرده ، ها ؟

اوه ! واو ، اینو ببین

و من داشتم اینجا خودزنی میکردم
چون نمیتونستم تنها باشم

ولی میشه ردش کرد چون همه افراد این خونه

بخاطر من بهترن

خب ، من یه لباس از دست
دادم و خونه بوی دود میده

پس اگه من بودم خیلی کیف نمیکردم

 

آه ، بله قربان ؟

 

درسته ؟

 

هیچکس منو به مدت 500 صفحه
رو لبه تیغ نگه نمیداره

بعد تصمیم بگیره دیگه ننویسه

یا داستان لعنتی رو تموم کن یا اصلا ننویسش

آره ، دقیقا

خدایا ، یه دقیقه فکر کردم چیزی رو جا گذاشتم

گذاشتی

شانس خوندن یه کتاب عالی تو یه شب تنها

 

خب ، حداقل استیک خوب بود ، درسته ؟

تیکه خوبی بود ، کاملا پخته شده

شراب فوق العاده

 

چیه ؟ چی ... خنده داره ؟

تو

استیک ، کتاب ، کل این سفر

! داری تبدیل به من میشی

نه ، نه ، آه آه

نه ، نه ، نه ، بابا

هی ، تو داری تبدیل به من میشی

چطور ؟

حقیقت اینکه تو اصلا پای اون کتاب موندی

که اساسا یه داستان عاشقانه
بین دو تا مرد بود

! یه چیز رفاقتی بود -
اوه ، لطفا -

رفقا انقدر فرصت براشون پیش نمیاد

که با هم زیر آب لخت شن

هر وقت که یه تیکه آب میدیدن

شلوارشون در میومد و آب پرت میکردن به هم

بیخیال ، داری بد ترش میکنی

! اوه ، خدای من ! دستات

این همون جکوزیه که گفتی داری میری

مانیکور کردی

بخاطر این بود که گلوریا
گفته بود دستام خیلی سفت شدن

فکر اون بود

ملاحظه کردن ... مثل من

... فرار کردن از خانواده

مثل من

 

آره ، آره

 

آه ، فکر کنم ممکنه

... هر دو تامون تغییر کرده باشیم

یه کم به وسط

آره ، خب ، منطقیه

قطعا چیز ها رو بینمون آسون تر میکنه

یه کم فاصله کمتر

آره

آره

آه ، هی ، آم ... یه ... فکر مسخره

یه ... چیز قدیمی که هیچوقت نتونستیم

بدون گریه و فریاد زدن انجام بدیم

که فکر کنم مای جدید بتونه از پسش بر بیاد

شاید تو خونه بهم کمک کنه

میدونی ، اگه ... اگه بخوای

 

با آرنجت هدایتش کن

وزنت رو بنداز اینور

ادامه بده

 

بد نبود -
نه ، خوب نبود ، ولی گریه نمیکنم -

و تو هم بهم نگفتی "خانمی" ، پس بیا ادامه بدیم

 

اونا چاره ای نداشتن

 

وقتی یه چیزی بذاری روش چراغ قرمز میشه

وقتی قلاب آزاد بشه ، سبز میشه

اسمش رو گذاشتم قلاب هوشمند -
خیلی هوشمندانه ست -

... ایده ش رو وقتی گرفتم

وقتی توی گاراژ بودم -
آه آه -

... میدونی اون چراغا -
اوه ، خدا ، بابا ، نه ، نگاه نکن -

نگاه نکن -
اونا اینجا چی کار میکنن ؟ -

اونا که نمیخوان باهامون
صبحانه بخورن ، مگه نه ؟

! نمیتونن ! این روز ماست

فکر میکنی ما رو دیدن ؟ -
اممم -

فقط راه برو

هیچ حرکت ناگهانی نکن

... نقشه میگه که یه کافه دیگه

کتابم -
! ولش کن -

SRT زیر نویس و ترجمه از