سلام رفيق -
! هيچکار -

ببخشيد از رو عادت بود

اين دفعه خدايي هيچ غلطي نميکردم

فقط ميخواستم ببينم نتايج کنکور را زدن يا نه

بدونِ ما ؟

همـگي بياين اينجا

وقتشه

فيل يکبار يک ويديو ديده بود

از خانواده هايي که لحظه قبولي بچه هاشون
تو کنکور را جشن ميگيرند

هيچ چيز ي قابل مقايسه با

لحظه اي نيست
که يکسال آزگار انتظار يک خانواده

به فورانِ وصف ناپذيرِ شادي بدل ميشه

زود باش -
"زود باش "شريف -

اهــــــ

صنعتي اصفهان "؟"

لعنتي

خيلي خوب، برو که رفتيم

ضبط ميشه

... دانشگاه آزاد واحد رودهن ضمن تبريک

خدايا بالاخره قبول شد -
واي خداي من -

ايام سال نو، خدمت شما عرض مي نمايد...

که از پذيرش شما در اين موسسه معذوريم

 

خوب، اين يعني چي ؟
يعني قبول شـــدي يا نه ؟

تيم ترجمه شوتايم تقديم مي کند
.:. WwW.Show-Time.iNFO .:.
.::. wWw.Forums.Show-Time.Info .::.

vanDerlove
Farsianonymous@yahoo.com

هي الانه داشتم از لاي در "ليلي" رو
نيگاه ميکردم

حالا حدس بزن کي تو بغلش بود ؟

اگه جوابش گربه نيست

بايد بگم حاشـــا به غيرتت

من فقط خوشحالم
چون اين منو ياد خودم ميندازه

که عاشق خوکم "ليلي" بودم

باورم نميشه هنوز از اينکه اسم يک تيکه بيکن را
گذاشتي رو دخترمون عذاب وجدان نداري

اون خوک عزيزترين کَسم بود

چطور دلت مياد؟
من هنوز خاکسترش را نيگه داشتم

يادم نبود

من اخيراً شروع کردم به ورزش کردن تو گاراژ

و همون روز اول

يک چند کيلويي کم کردم

 

ميچل فکر کرده من خَـــرم

من فقط ميخواستم بهش اين فرصت رو بدم
که اعتراف کنه

چون خودم مدتها پيش
گلدون خالي رو پيدا کرده بودم

 

ليـــلي ؟

اصلا ميدوني چيه؟
فکر کردم شايد بهتر باشه

امشب از خونه بابات اينا که برگشتيم
خاکستر ليلي را توي حياط دفن کنيم

چه شبي بهتر از امشب ؟

چـــ...چـــ...چـــرا ؟ -
ليلة الخوکه -

عذر ميخوام يکبار ديگه تکرار ميکني ؟ -
ليــلة الخوک -

هر 18 سال يکبار، ماه به رنگ صورتي در مياد

و با منظومه شکارچي در يک راستا قرار ميگيره

تو دهات ما اتفاق خيلي مهمـــيه

مردم جشن ميگيرن

حتي زنداني هاي ديـــه را هم
آزاد مي کنند

پس امشب قراره مراسم برگزار کنيم ؟

آره قند عسل بابا -
پس خونه بابابزرگ چي ؟ -

ما که هميشه دنبال يک دليلي ميگشتيم
زودتر از اونجا برگرديم، ديگه چي ميخواي ؟

بعد اونوقت ميخواي چه بهونه اي بياري ؟

ميگيم ما دسر نميخوريم آخه بايد بريم خونه

خاکسترهاي 25 ساله
يک ماده خوک مرحومه مغفوره رو دفن کنيم ؟

! آفرين، چقدر محترمانه

گويا خيلي دوست نداري
تو اين کار شريک باشي ؟

 

اين چرا اينقد کُنده ؟

اگه تو سايت کمدسازي پريچتي
بايد بگم

خودمون ميدونيم
سرعت سايتمون اومده پايين

يا کار هکرهاي چينيه

يا هم اون هکر چينيه که بهش پول دادم
سايتو درست کنه

"نه، ميخوام براي اجراي "محمد خرداديان
بليط بخرم

اولين اسميه که درست تلفظ کردي

ماماني دوباره اينطوري شد

جي يک لحظه بشين جاي من
حواست به اين باشه

وقتي نوبتت شد سريعاً بليت بخر

وگرنه ميدنش به نفر بعدي

ديدي پسرم
براي همينه ميگم تا وقتي 6 سالت نشده

چاقو بي چاقو

کجا رفتند اون روزا که مردم
براي بليت خريدن تو صف وايميستادن
(ما براي مرغ يارانه اي هم هنوز صف مي بينديم)

اون زمان اگه حاضر نبودي
زير بارون تو صف وايستي

عمراً بليت کنسرت شهرام شبپره بهت ميرسيد

 

هَي وايِ من، تو روحش

همين يک ثانيه بود ؟

 

خوب، بدش من ديگه -
لازم نيست واست خريدم -

جدي ميگي؟ پولشم دادي ؟

آره خوب، اطلاعات کارت اعتباريت
روي سيستم بود

نهايت حماقته
ولي خوب اگرم کسي اطلاعاتت رو بدزده

عمراً بتونه بيشتر از تو باهاشون خرج کنه

امير روزگارِ خويش که باشد جز من

اميــر، مثل دانشگاه" امير کبير" که من قبول شدم

اوه، مني، ماماني قربونت بره

هر 6 تا اولويت اول رو قبول شدم

موندم بين اين همه خواستگار
کدوم رو انتخاب کنم ؟

احساس ميکنم "دنــيا جهانبخت" ـم

من جاي تو بودم طرف دانشگاه هاي
که تيم فوتبال دارند نميرفتم

واجب شد امشب جشن بگيريم

با هم ميريم کنسرت
بليت هاش روهم که جــي خريده

قابل نداره، آخه کي ميره
دم باجه بليت بخره اين روزا

هر چند ميشه بپرسم
کجا بليت کاغذي ميفروشن ؟

اصلا فروش بليت کاغذي نداره

آخه کنسرت خصوصيه، مخصوص هوادارا

بار اولي که رفتم اجراي خرداديان رو
خيلي خوب يادمه

تو خيلي کوچولو بودي
...نشسته بودي روي شونه هام، شمع تو دستتــ

من ديگه بايد برم

آره چقدر زود دير شد

نه منظورم همين الان ـه

بالاخره بايد براي امشب حاضر بشم

باشه، پس منم باهات ميام

چه فکر خوبي، اصلاً با هم برين صفا کنين

... نه، صبر کن، صبر کن

من که با اين پاشنه بلنداي مخصوص خونه
نميتونم برم فروشگاه

چه بهتر، اصلاً برو يک جفت پاشنه بلند هم بخر

همين چيزاته که عاشقت شدم

 

سعي کن هميشه اين يادت بمونه

 

خيلي لطف کردين خانم پسترناک

حتماً دوست دارين بپرسين
خاکستر شوهر مرحومتون را ميخوام چيکار ؟

اصلا و ابدا

فقط گلدونش را برگدون

ميخوام بکنمش جا لامپي

 

سلام ميچل -
يا حضرت جرجيس -

 

همه چي مرتبه؟ چون به نظر يکم خاکستري مياي ؟

باشه اعتراف ميکنم ... من اتفاقي
خاکستر ليلي را ريختم

... بعد .... بعد فکر کردم

که با خاکستر موريس پسترناک عوضش کني ؟

تو از کجا فهميدي خاکستر موريسه ؟ -
انگشتر عقيقش افتاده رو زمين -

اون خوک بهترين دوست من بود

مگه تو نبودي که مادرشو خوردي ؟

ميدوني چيه؟ تو هيچ احترامي
براي چيزايي که واسه من مهمه نداري

خاطرات دوران بچگي من
شده مسخره ي دست تو

 

بابايي من داشتم به مراسم امشب فکر ميکردم

و اينکه ليلي چقدر براي شما مهم بود

اوه، چقدر تو خوبي دخترم

مهربونيت به ليلي خدابيامرز رفته

اون نقاشيه را که من کشيدم يادته

که گفتي بايد بديم بذارنش تو موزه ؟

ميشه اونم با خاکستر ليلي دفن کنيم ؟

آره دقيقاً ميدونم کجاست

! "دقــيقاً ميدونم کجا "بـــــود

 

اوه

 

خاک به سرم

براي لوک ايــ-ميل اومده

از همون دانشگاهيه که من درس خوندم
برم صداش کنم ؟

نه، نه، نه، صبر کن
اگه بازم خبر بد باشه چي ؟

شايد بهتره اول ما بخونيمش

کلر منم به اندازه تو اضطراب دارم

که ببـــينم پسرمون هم
مثل باباش قراره دانشگاه آزادي بشه يا نه ؟

ولي لوک به ما اعتماد کرده

ميدونم ميتونيم تيک خوانده نشده را بزنيم
... اونم نفهمه ولي

قبول نشده

چي ؟ پس سهميه ايثارگري من چي ؟

حيف اون شيش ماهي که رفتم جبهه

خدايا اين هفتمين دانشگاهيه که قبولش نمي کنن

حتماً دلش ميشکنه

از اون گذشته امشب که ببينه مَني
همه دانشگاه ها قبول شده

بايد جلوي اونا هم خجالت بکشه

خدايا چيکار کنيم ؟

يعني ديگه اميدي نيست ؟

يعني لوک هيچ وقت قرار نيست بره دانشگاه ؟

هنوز هيچي تموم نشده

! حذف

داري کجا ميري ؟

دارم ميرم سر پل ذهاب
تا بهشان بگم اشتباه کردند

بايد از خداشون هم باشه
که دانشجويي مثل لوک داشته باشند

سنگ مُفت گنجيشک هم مُفت

ديگه بيشتر از اين که نمي تونند تحقيرش کنند

هر چند "شريف" دقيقاً تو نامه اش نوشته بود
با چه رويي زدي برق شريف ؟

مسابقه تلفني "ويرگول" با نابغه و خر بفرماييد

الو، بله

ميخوام سر بليت کنسرت محمد خرداديان بازي کنم

و شما اون بليت ها را خواهيد داشت
اگر ادامه اين ترانه را بگيد

من از اون آسمون آبي ميخوام
... من از اونــ

ترانه اي که يکي از برترين آهنگاي دهه 60 بود

از صبح راديو يک کله داشته پخشش ميکرده

يک جيب پر پول ميخوام ؟ -
نه دوتا حدس ديگه داري -

دستاي پر پول ميخوام ؟ -
يک انتخاب ديگه-

باباي پر پول ميخوام ؟

 

خيلي خـــــري

لعنتي

 

اي بابا، "خواجه نصير" هم قبولم کرده

تو کل خاندانِ دلگادو اين دومين نفريه
که ميره دانشگاه

پسرعموم خود من
رفت بهترين دانشگاه پزشکي تو کلمبيا

آخه اونا هر جسدي را که قبول نمي کردن

باشه مامان بيا بريم -
ولي صبر کن -

يادته کوچولو بودي از اين کلاها ميذاشتي سرت ؟

آره يادمه، ولي من ديگه براي کلاه گذاشتن
بزرگ شدم

من خيلي خوب ميتونم بفهمم
که يک زن کِي در آستانه گريه و زاري کردنه

بسوزه پدرِ تجربه

براي همين بايد از هر چي که يادش مينداخت
من دارم از پيشش ميرم، دوري ميکرديم

هم اون ،هم فروشگاه لوازم خانگي اسنوآ

چون مگه ميشه رفت تو فروشگاه و چيزي نخريد
از بس با کيفيت اند محصولاتش

يک فروشگاه حيوانات خانگي، اين خوبه

بابايي فکر کنم دلش واسه مامانش تنگ شده

تا برسيم دم ماشين مامانش يادش رفته

گور باباي توله سگــا، بريم سينما

هيچي بهتر از سينما
آدمو از دستِ فکر و خيال الکي راحت نميکنه

فيلم: اوپس، من با مامانم ازدواج کردم

جناب سروان صبر کن، نه

ماشين من اينجاست
چون آدم مسئوليت پذيري هستم

بخدا اومدم از داييم نگهداري کنم

ولي بعدش اينقد مست بودم
که نتونستم برم خونه

 

اين ديگه چه کوفتيه ؟

قفل مخصوص

وقتي جريمه هاي راهنمايي رانندگيت را ندي
از اينا ميزنن به ماشين

نبايد ميذاشتم مامان بابا اينو ببينن
چون ميدونستم شلوغش مي کنند

بعد هم نصيحت کردنا شروع ميشه

ولي پول نداشتم جريمه ها رو بدم

چون تا قرون آخر اعتبارِ کارتم رو دادم

تا اين عينکهاي مزخرف خيلي گرونو
بخرم

که خيلي زود دلمو زدند

خيلي خوب

 

فقط کافي بود نقاشي ليلي رو باز آفريني کنم

اونم عمراً ميفهميد

انگاري بخواي با سوسيس نقاشي بکشي ؟

ببخشيد کَم، ولي نقاشي خوک نداريم

فقط چند تا خط خطي هست
... که لوک تو بچگي ها

يا خدا فکر ميکردم وقتي اينا رو کشيده
! بچه بوده

باشه

فقط هيچي به ميچل نگو

هر چند ميدونم خيلي کنجکاوي
بدوني اينکارا واسه چيه

سخت در اشتباهي

 

سلام، هنوز هيشکي نيومده

نگران نباش، مجبور نيستيم
با هم حرف بزنيم

اوه، دفتر نقاشي

خدا، اينو نيگا

... کاردستي هاي همه مون

نقاشي هاي کلر، نقاشي هاي من

پس تو دلت واسه اين چيزا هم تنگ ميشه ؟

منشي وکيلم اينو درست کرد
تا تو دادگاه طلاق وجهه خوبي ازم ارائه بدن

نمي توني قبول کني که دلت تنگ ميشه هان ؟

اوه اين مال تولد 8 سالگيمه

مامانو مجبور کردم
يک مهموني با تم مزرعه بگيره

ميدوني چيه ؟ من اينو لازم دارم

کَم فکر ميکنه من به زندگي تو مزرعه
با ديده تحقير نگاه مي کنم

...اينو که ببــينه ميفهمه -
ولي، ولي ولي -

هر چيزي بهايي داره

ميتوني برام بليت خرداديان جور کني ؟

پدر، اين حرفت مثل فحش بود

مگه همه همجنسگراها
بايد به خرداديان ربط داشته باشن ؟

ولي تو يکي داري ، درسته ؟

داستانش طولانيه

کَم يک زماني با يکي از اعضا گروه خرداديان
دوست بوده

خودش خيلي دوست نداره راجبش پز بده

"ولي فقط لازمه يکي بگه "خـــرداد
تا شروع کنه به تعريف خاطراتش

حتي اگه بگي ارديبهشت هم
يه جوري ربطش ميده

خوب

هر وقت بليتا رو آوردي
عکسو ببر

بدجنس

هِي، هي

ميتوني از کم بخواي از دوستش بخواد
دو تا بليط خرداديان جور کنه ؟

بعد بياي بديشون به دايي جونت ؟

باشه ولي به شرطي که در مورد ماشين کمکم کني

...ميخواستم به مامان اينا بگم وليـــ

نميشه حاليشون کرد اين اصلاً تقصير تو نبوده ؟

باشه، بزن بريم

مطمئني راه بهتري وجود نداره ؟

بايد ماشين را جا به جا کنم
تا مامان اينا نبينند

باشه، صبر کن -
من چشم و گوشتم -

لبه جدول را بگير

هيلي، صبر کن ... فرمونو صاف کن

خوبه نياز به پارک دوبل نيست

چرا شيشه پاک کن رو زدي ؟ -
آخه پاتو گذاشتي رو پاي من -

يا خدا، درخت، درخت

خداي من

بذار يک نفس عميق بکشيم
يکم صبر کن

ميشه پاتو برداري دايي ؟ -
پاي من ... پاي من که -

چرا دنده عقب ميري ؟ -
تو زدي دنده عقب -

باشه ترمز کن

اون گازه نابغه

کدوم ديوثي به تو گواهينامه داده ؟

چيکار کنم، پام زير پاي توئه

 

باشه، تا سه نشه بازي نشه

 

باورم نميشه تا حالا از يخ در بهشتاي دانشگاه ما
نخورده بودي

يه جور ميگي انگاري هاشمي داده
تو هر کدوم اينا يک کيلو خاويار بريزند ؟

سلام -
سلام -

ميخواستيم رئيس بخش پذيرش رو ببــنيم

دانفي هستيم، قبلا تماس گرفتيم

باشه به جناب هيندن اطلاع ميدم تشريف آورديد

اوم ... هيندن ؟

بله جناب رودولف هيندن

 

يه حس بدي دارم

هر کس ديگه اي هم دو تا تشت يخ در بهشت
خورده بود حس بدي پيدا ميکنه

نــــه

من و رودي همکلاسي بوديم

از اين کنه هاي روي مُخ

همش با هم بوديم، هر جا ميرفتيم

با همديگه بوديم

ولي هيچوقت دوست صميمي نبوديم

"من ميگم " دانشگاه آزاد" تو بگو " اسلامي

دانشگاه آزاد ؟ -
اسلامي -

دانشگاه آزاد ؟ -
اسلامي -

سلام رودي

اين همسرمه، کــلر

سلام -
خوشبختم -

از ديدنتون خوشحال شدم -
آفرين به تو فيل -

لطفا بيايد تو

اوه چه ترامپوليني -
ممنونم -

روزي 20 دقيقه روش ميپرم
بهترين ايده هام روي همين به ذهنم رسيده

اصلاً هم عجيب نيست

اوه، هي ، فيل

يادته سال آخري کجا رفتيم ؟

رفتيم جنوب، بنـــ... ده در خدمتم

فکر کن 4 سال آزگار اينو تحمل کردم ؟

خدا بهت صبر بده

باشه ميذارم تو وقت ترامپولين
بهش فکر ميکنم، جوابتو ميدم

رودي انگار سرت خيلي شلوغه

پس ميرم سر اصل مطلب

پسر ما لوک دانشگاه شما را انتخاب کرده
ولي قبول نشده

فکر کردم شايد بشه يه تجديد نظري بکني ؟

پسر خيلي خوبيه
فقط شکوفايي استعدادهاش يکم طول ميکشه

باشه ببينم چيکار ميتونم بکنم

جــدي ؟

آره بابا، ما خنگ تر از پسر شما هم
اينجا داريم

رودي -
....چـــ -

تو بهتريني، ب ...ه...ت..ر...ي...ن

موشکلي نيست

... فقط اينکه

 

چيزه

حالا که اينجايي
هميشه ميخواستم يک کاري برام بکني

اون شعبده را يادته که چشم بسته
با روپوش انجام ميدادي ؟

ديوانه از قفس پريد" ؟" -
آره خودشه -

رازش چي بود ؟-
!جادو ؟ -

...من خيلي دوست دارم -
نه، نه، نه چيزه -

همه اين سالها خيلي تلاش کردم
بفهمم چطوري اينکارو ميکردي

... متاسفم ... ولي
رسم نيست

که شعبده باز دست خودش رو رو کنه

پارتي بازي در مورد پذيرش ها هم
" رسم نيست "

 

پس برم روپوش رو بيارم

 

نشونش ميدي ديگه نه ؟

مطمئن نيستم

بذار بهش فکر کنم

 

! فيـــل

 

عزيزم ؟

فيل، عزيزم

چطور ميتوني در مورد همچين پيشنهادي
شک داشته باشي ؟

ميدوني چه بلايي سر شعبده بازايي مياد
که اسرارشون را فاش مي کنند ؟

قدرت هاشون را از دست ميدن -
بيشتر از اين ؟ -

از قدرتي حرف ميزني
که از ساحره هاي مصر باستان

 

نسل به نسل
به ما شعبده باز هاي نسل حاضر به ارث رسيده

ولي به نسل بعد فکر کردي فيل ؟

با اينکار داري شانس دانشگاه رفتن پسرمون را
غيب ميکني ؟

اينم از اين

خوب بهتره بپوشي شان

 

نه، نه، نه، همينجا

ميخوام مطمئن باشم
متوجه همه قسمت هاش ميشم

ميخوام همه چيو ببــينم

باشه -
بدش من -

 

اون لحظه درست نفهميدم
چيزي که دارم از فيل ميخوام چه معنايي داره

... ولي بعدش

شرايط عجيبتر شد

باشه

هر وقت آماده بودي شروع کن

صبر کن، ميخواي بذاريش رو اينترنت ؟

نه فقط براي خودمه

چالش اصلي اين حقه اينه که
قفل هاي زنجير را به ترتيب صحيح باز کني

 

باشه، يکم با حس بيشتر
ميخوام ورد رو هم بخوني

چي ؟ -
ورد مخصوص رو -

 

چشماش را ببـــند

بگير -
بله ... قربان -

 

فيل

عزيزم ديگه مجبور نيستي
اينکارو بکني

اصلاً لوک ميره ارتش -
مشکلي نيست -

شايد که تن من اسير بند باشد
اما ذهن من رها است

خوبه

خود را در موزه اي تصور کنيد
در ميان عجايب دنيا

نه، نه، نه، نه، نه، شمرده تر -

ميخوام ازش لذت ببري

در ضمن بچرخ

تا بتونم پشتت را هم ببــينم

 

بچرخ ديگه

اين شما و اين

عجيبت ترينِ عجــايبِ هستي

 

حالا برو بليت هاي منو بگير

اي بابا دوباره خرداد شد
و موهاي من وز وزي

حرف از خرداد شد
ياد اون زماني افتادم

که با يکي از اعضاي گروه خرداديان
دوست بودم

خوش به حالت دايي

راستي ميدونستي امشب اينجا اجرا دارن ؟

ميتوني دو تا بليت واسه من رديف کني ؟

... خداي من اين دست ها

مثل دست هاي يک بچه کوچيک و ظريف اند

ميدونم

اين ساعته را هم به خاطر همين بُردم

حالا ميشه واسم بليتا رو رديف کني ؟ -
آره چرا که نه -

ولي به شرطي که قبلش
تو با اين دستاي کوچولوت

براي من يک اثر هنري خلق کني

از اين طرف

 

نظر تو چيه مامان ؟

اول ميخواستم تيپ خفن و مشکي بزنم

ولي فکر که ميکنم ميبينم
همون بامزه و خودموني بهتره

 

ببين چقد خوشبخته

تا ابد پسر کوچولوش باقي ميمونه

مادر من حرفت را صاف و پوست کنده بزن

چون به نظر من بيشتر اين يارو يک کوتوله است
اونم زنشه که گول جيب پر پولشو خورده، همين

مني ، من ميفهــمم براي چي امروز
اينکارا ميکردي

ولي دانشگاه رفتن تو
براي من آخر دنيا نيست

پس کي ديشب وقتي خواب بودم
داشت موهام رو شونه ميکرد ؟

باشه، قبول دارم سخته
ولي به خاطر اينکه تو ميري يک جاي دور

و ديگه تا مدتها شايد همديگه را نبيـــنيم

ولي ميتونيم تلفني حرف بزنيم ؟

اول هاش آره، ولي بعدش تو سرت شلوغ ميشه
....من درگير زندگي ميشم...

اينقد که جواب منو نتوني بدي ؟

من باهاش کنار اومدم

روزهاي بچگي تو ديگه سر اومده

گيلرمو برگرد اينا

داري چيکار ميکني ؟

هيچ وقت از مادرت فرار نکن

سرنوشت خودش به زودي
بين شما يک دنيا فاصله خواهد انداخت

ميخوام برم چرخ و فلک بازي

زندگي خودش چرخ و فلکه پسرجون

تو هنوز ده سال ديگه وقت داري
تا با مادرت باشي

قدر تک تک اين لحظات رو بدون
قدر اون زن را بدون

 

ممـــنون ؟

شايد اوني که ترسيده منم

شايد

ولي همه چي درست ميشه

دوري باعث ميشه قدرِ همچين شبايي
مثل امشب رو بيشتر بدونيم

نميخوام -
گيـلرمو -

گفتم نميخوام

اين ديگه مشکل از مادره است

کارت عاليه

حرف نداره -
جداً ؟ -

خيلي عادت ندارم ازم تشکر بکنن

حالا ميفهمم براي چي
اين همه خاطر خواه دارم

اين نقاشي منه ؟ اينجا چيکار ميکنه ؟

خوب من ديدم نقاشي تو
مثل آثار هنري خيلي با ارزشه

براي همين دادمش پيش بابابزرگ باشه

نقاشي من سگش شرف داره
به کل خونه مامان بزرگ اينا

حالا بليت هاي محمود خرداديان ؟

محـــمد

منم همينو گفتم، چقدر من دوسش دارم

باشه

کارلوس ... کارلوس

هي سلام کارلوس

من ... منم کمرون تاکر

نميدونم منو يادت هست يا نه

يادته؟ ...چه خوب

آها، بگذريم

ميخواستم ببــينم ميتوني براي اجراي امشب
دوتا بليت واسه من جور کني ؟

محمد خرداديان ديگه

 

خوب آخه تو توي گروهشي ديگه خنگه

 

چـي ؟

شبي که من کارلوس را ديدم
توي بار صدا به صدا نمي رسيد

و معلوم شد که اون اصلاً
عضو گروه خرداديان نيست

بدبخت تو بَم يک شرکت صادرات خرما داره

"به اسم گروه "خرمــاييان

 

با وجود تعارفي که زد
ديدم چه کاريه بقيه را بردارم

براي فصل خرماچيني ببرم بَــــم ؟

باشه همه جمع شيد

يک دانشگاه مونده
که هنوز جواب درخواست لوک را نداده

هميــنه

مامان ميشه اينکارو نکنين ؟

بيخيال، يکم خودت رو قبول داشته باش

باشه، کاغذ رنگي ها آماده، ضبط مي کنيم

کليد ضبط رو زدم

هر وقت حسشو داشتي کليک کن

باشه، پس خودتون را آماده کنين
که بگين : نشد که نشد

همه چي که کنکور نيست
تو يه جور ديگه با استعدادي و از اين حرفا

واي

" نشد که نشد "

" همه چي که کنکور نيست "

" تو يه جور ديگه با استعدادي " -
قبول شدم ؟ -

چي ؟ قبول شده ؟

لوک قبول شده

 

قبول شده -
اين چرا کار نميکنه؟ -

صبر کنين، اين اصلاً منطقي نيست

دانشگاه هاي بدتر از اين هم
منو قبول نکردن

پس اينا چرا بايد منو بخوان ؟

چرا نخوان ؟

عزيزم، همه چي که رتبه نيست

خوب تو توي خيلي چيزاي ديگه استعداد داري
... مثلِ ... مثلِ

ايولــــــا

شما باهاشون حرف زدين ؟ -
ببخشيد ؟ -

 

زبونتو ببـــينم بابا ؟

زبون من هيچ چيزي را ثابت نميکنه

 

اين از اون لحظاتيه که رو اينستا
هزارتا لايک ميخوره

دارم ميگيرم

آبيه! شما هر وقت ميرين اونجا
يخ در بهشت مخصوص ميخورين

ما فقط رفتيم اونجا
تا بهشان بگيم اشتباه کردن

اونا هيچ اشتباهي نکردن
بقيه دانشگاه ها همين طور

من نميرم دانشگاه -
عزيزم ولي اين آخرين شانسته -

پس يکسال ديگه صبر ميکنم
(آخ بسوزه پدر سربازي)

من جايي ميرم که
استحقاق ورود بهش را داشته باشم

من به نظرت احترام ميذارم

هيچکس نظر شما را نخواست پدر
ممــنون

تو ميري همين دانشگاه

تو نميدوني پدرت چي کشيد
تا تونست همچين موقعيتي برات فراهم کنه

بدبخت بابات خودشو عنتر و منتر طرف کرد
تا اين کارو بکنه

تو که گفتي خيلي ضايع نبود ؟

داري چي نگاه ميکني ؟

همسايه مون يک ويديو برام فرستاده

از هيلي و ميــچل

اوه، نه ... اين چيزه
اصلاً باحال نيست... ولش کنين

 

پس بالاخره از اون چيزا زدن
روي شيشه جلوي ماشين ؟

چند تا جريمه پرداخت نشده داري ؟

فکر ميکنم شما بايد
اين قضيه رو از يک منظر ديگه نگاه کنين

! اينکه لوک نميخواد بره دانشگاه

انگشتاي تو چرا صورتي اند ؟

 

اين نقاشي من نيست

ميدونستم پرسپکتيو اين نقاشي
اصلاً شبيه کاراي من نيست

تقصيره کَم ـه، اون مجبورم کرد

جريان اينه
من تصادفاً نقاشي اصلي رو خراب کردم

و تحمل همچين اشتباهي را نداشتم

ميچل پريچت از مجله تعليم و تربيت
ميشه بپرسم

چطوري جايگزين کردن خاکستر يک خوک مرده
با باقي مونده جسد شوهر خانم پسترناک

ميتونه از جعلِ نقاشيِ يک بچه بدتر باشه ؟

چون هست

من يک رياکارِ دو رو ام، و همه زندگيم دروغ گفتم

کارلوس توي گروه خرداديان نيست

اون فقط ... فقط ... يک خرمافروش ساده است

پولتو نيگه دار هيــلي
من نميتونم برات بليت بگيرم

تو ميخواستي براي خريد بليت مـمد خرداديان
پول بدي

ولي جريمه هات رو نميدي ؟

بليتا رو براي دايي ميچل ميخواستم

پس بليت بي بليت ؟ -
نــــــه -

پس بليت بي بليت ؟

تقصير من نبود، فقط يک ميمون پوزه دراز
اينقدر سريعه که بتونه تو اون شرايط بليت بخره

دروغـگو

که چي؟ همــه دروغ ميگن، دور و برت رو نيگا کن

جعل نقاشي ... رانندگي خطرناک
جا به جايي خاکستر مرده...

من نميخواستم مراسم ليــلة الخوک رو خراب کنم

همچين چيزي نداريم

تو فکر کردي روستاي ما چقدر عقب افتاده است
که همچين جشني داشته باشه ؟

 

همتون گوش کنين، من فهميدم بايد چيکار کنيم

با همتون هستم

من با "قاضي تِيگــر" صحبت کردم

گفت در ازاي دو تا سيگار کوبايي
جريمه هاي تورو مي بخشه

! ولي تو سه تا برداشتي

سومي را برداشتم
بدم به نگهبان کلوپ

که قراره بهمون علامت بده
تا بدونيم محل اجرا کجاست

خودش مياد دم در دنبالتون

طفلکي تو بايد تقاصِ دورغ هاي جـِــي رو بدي

همــه ما بعضي وقتا مجبور ميشيم دروغ بگيم

مثل سه شنبه هفته پيش
که من جي رو تو باشگاه معطل کردم

تا تو جــو رو از سوراخ مخصوص سگ
بفرستي تو خونه

ماماني يادش رفته بود کليدا رو برداره
بيرون هم گرما بود

و اما شما دو نفر

يکيو توي باشگاه ميشناسي
که ميتونه مشکل ما رو هم حل کنه ؟

نـه، فقط با هم حرف بزنين

90درصد مشکلات فقط با حرف زدن
حل ميشه

 

مبل "واندرکاف" توي هال دسته دوئه

معلومه نيست، چون من اونو سوزوندم

مجبور شدم برم به جاش
يک اصلش را بخرم

بسه ديگه، خدا رو شکر
همه چيز به خير گذشت

فکر کنم استيک ها ديگه پختن، بياين بريم

 

گويا قرار نيست پسرمان امسال بره دانشگاه

ميدونم ، در ضمن اينم ميدونم
که الانه بايد نگران باشيم

ولي ديدي الانه چيکار کرد ؟
تو يک چشم بهم زدن مشکل همه رو حل کرد

 

واقــعاً خارق العاده است، مگه نه ؟

ما مردايِ خاندان دانــفي اينطوري هستيم ديگه

باحــال، همه فن حريف
و ... موقعيت شناس

 

چيــزه ... توي آشپزخونه ميبينمت

 

پس "واندرکافِ" اصل اينطوريه، هان ؟ -
آره، آره -

چقدر خوبه ديگه هيچ رازي بين مان نيست

آره، اينکه هيچ چيز پنهوني از هم نداشته باشيم
عالـــيه

آره

اون تابلوي گروني که برام خريدي را زدم اونجا

تا روي سوراخي که
تو ديوار درست کردم رو بگيره

من اونو از خانه و کاشانه
1000تومن خريده بودم

بقيه پولو دادم واسه خودم کفش خريدم

من صورتمو ليزر کردم
وگرنه تا توي چشام ريش در مياد

من اصلا بلد نيستم بابا کرم برقصم
براي همينم وقتي مثل من ميرقصيدي

اون سبيل کلفتا بهت ميخنديدن

در ضمن اون گربه قبلي مون لـَري نيست -
در ضمن اون گربه قبلي مون لـَري نيست -