مطمئنی این همه یخ نیاز داریم، رفیق؟

همه بازیکنای ان بی ای برای درمان از آب یخ استفاده می کنن

بریم تو کارش پس

 

...آره راست میگی، اونقدرا هم بـ

!واهاهای

یک سال پیش تو همچین روزی این شانسو داشتم که تبدیل به یک قهرمان بشم

...بازی بسکتبال خیریه سالانه دبیرستان بود

والدین مقابل معلم ها

میخواستیم برای خانم مارتین یه پولی جمع کنیم

توی کادر اداری کار میکرد و خونه اش رو توی سیلاب از دست داده بود

توی یه لحظه حی و حاضر بود، و لحظه بعد از دست رفته بود

یک ثانیه باقی مونده بود و تو محوطه جریمه روم خطا کردن

نتیجه کل بازی به من بستگی داشت

 

فشار و استرس منو از هم پاشوند

یک ساله منتظر فرصتی برای جبرانم

و دیگه قرار نیست چیزی رو به شانس بسپارم

محکم تر

دیوانه وار تمرین کرده ام

...پاسکاری و پشتکار در دریبل، تمرین چالاکی و سرعت

و برای پایان هر تمرین...

روزی 100 پرتاب آزاد به سمت سبد

23. 24.

مهم نیست چقدر خسته باشم

 

85.

 

یک سال تمرین طاقت فرسا انجام داده بودم، اما آماده بودم

آخ

 

H.z زیرنویس از
waltervulture@ymail.com

 

آبمیوه رو ریختم روی فرش
تورو خدا به مامان نگو

به مامانت نگم؟

پس "به بابا نگو" چی میشه؟

یه پسر باید از پدرش حساب ببره

من جلوی بابام از ترس میریدم به خودم

درست همونطور که اون جلوی بابای خودش

حتی همین امروز، کافیه صدای باز شدن یه قوطی اشلیتز بشنوم
(مارک قدیمی آبجو)

یا بوی تقویت کننده ریش سینگلتون به مشامم برسه

اون موقع است که مثل یه آدم فروش تو «ایتالیای کوچک» شروع میکنم عرق ریختن
(ایتالیای کوچک : محله ای در شهر نیویورک)

 

!آخ، آی پام

دیگه بسه

چندبار بهت گفتم اسباب بازیاتو سرراه نذاری؟

خیلی خنده داری تو

بسه! اسباب بازیتو جمع کن

 

گلوریا! چه سورپرایزی

...تو مدرسه مانی، یکی از مادراست

که من یه سری مشکلا باهاش دارم

از اون پلنگای بلونده که کله اش بوی قورمه سبزی میده

سلام دانا

نکنه راهتو گم کردی اومدی اینجا؟

حتما میدونی که اینجا کفش فروشی نداره

اوه، نه، میبینم که یه عالمه هات داگ خریدی

خیلی ناراحت کننده اس وقتی میبینی یه نفر دیگه وا داده

دارم اینارو میفروشم

تو مسابقه خیریه بسکتبال دبیرستان

بیچاره خانم مارتین

امسال قراره پول جمع کنیم تا براش یه کلیه جدید بگیریم

پس میتونیم روی تو حساب کنیم، نه؟

کلیه امو بدم؟

یه چک بکش

-کاری که همیشه میکنی
- آره

اونایی که کار خاصی انجام نمیدن بهتره پول بدن جاش

 

40درصد روی فروش املاک؟
باورت میشه؟

انگار هیچ جوره راه نداره که متوجه بشی

سلام بابا

بزن کانال 12

یه برنامه درمورد الوار ارزون قیمته

که یه ماده شیمیایی داره و باعث بیماری آدم میشه

و کمدها، کمدها، کمدها، کمدها یه دسته ازشو خریده

اوه نگاه کن...شرل، دختر اِرله

 

به سراغ یکی از افراد محلی اومدیم

که علائم یه بیماری شبه آنفولانزا رو بعد از

تماس با چوب های آلوده گزارش داد

من فقط میخواستم به همسرم

یه کمد به زیبایی خودش هدیه بدم

 

- ما هم یه سری از اون...
- هیس، هیس، هیس

باورت میشه دختر کودن اون اِرل ابله

از اون نسناس ها چوب خریده

البته که تو دوران بچگیتون

اون همیشه کند ذهن بود

اون موقع که فکر میکرد اون بادکنکه دوستشه رو یادت میاد؟

!بادکنکا کارلایل
(شوخی با اسم بلیندا کارلایل خواننده زن آمریکایی)

 

خیلی خب، خاطراتو زنده کردی بابا

تا بعد

میدونستم اون معامله به طرز مشکوکی خوبه

و حالا قراره به احمقی همون دختری باشم که 2 تا

خرگوش از 2 تا کلاس مختلف رو به کشتن داد

یه ذره چای میل دارید قربان؟
(با لهجه بریتانیایی)

از اون نوع تجملاتیش باشه فقط

اوه خدا من

لهجه هامون چقد خوب نشست بکار

- روانی کننده است
- آره

وقتی هیلی 4 سالش بود، من و اون اولین مهمونی چاییمون رو داشتیم

و از اون موقع به بعد، تبدیل به یه رسم کردیمش

که سالی یبار بیایم و چای بنوشیم

این از اون زمان هاییه که واقعا برام ارزشمنده

من از این قضیه چای خوری خوشم نمیاد

میتچل و هیلی همیشه درحال زیریرکی خندیدن

بخاطر رازهایی که بهمدیگه گفتن هستن و منم دلم میخواد خب

...منم یبار سعی کردم رسم عمو-خواهر زاده ای خودم رو راه بندازم ولی

من نمیخوام روش شناسی طیف سنجی جرمی

شتاب یافته رو زیر سوال ببرم

صرفا دارم اشاره میکنم که قدرتش تو جداسازی

یک ایزوتوپ نادر از توده پرحجم

مجاورش چیز منحصر به فردی نیست

بین تو و اون مرد خوشتیپ هواشناس چه اتفاقایی داره میافته؟

- همه چی عالیه، بیشتر مواقع. آره
- مم

اوه، بیشتر مواقع

خب، پس...پس قضیه چیه؟

ینی میگم به نظرتو اینکه شریکت ازت انجام

همه جور کاری رو انتظار داشته باشه اوکیه؟

مم، نه. همه چیِ همه چی که نه

منظورم اینه که همه یه حدوحدودی دارن واسه خودشون

ینی هنوزم یه چیزایی هست که من درخواست نمیکنم کم انجام بده

اوکی. پس آم

...منو رینر یه شب تو رختخواب بودیم و

و؟

اون ازم خواست که یه کاری رو انجام بدم

...که من خیلی راحت نبودم واسه انجامش

مگه چه کاری ازت خواست؟

نه...نمیخوام قضاوت کنم. فقط هروقت آماده بودی بگو

خب اون دراز کشیده بود تو قسمت خودش از تخت

و گفتش که اینطوری دراز کشیدن یه قسمتی از کاره

..و اونموقع بود که ازم خواست تا کنـ

هیلی

چه کاری ازت خواست؟ سریع، بنویسش رو این دستمال

رینر، تو اینجا چیکار میکنی؟

اِ هدست هاتو جا گذاشتی تو ماشینم

و میدونم ازشون واسه بی محلی کردن به ملت استفاده میکنی

آخی. میخوای بهمون ملحق شی؟

تو که مشکلی نداری، داری دایی میتچ؟

!نه

 

حس عجیبیه دوباره اینجا برگشتن

این باشگاه قسمت خوبی از منو ازم گرفت

- بابا، داری روحیه خودتو تضعیف میکنی ها
- حق با توئه

تنها تفاوتی که بین پارسال و امسال هست

اینه که امسال آماده ام

و دیآندره جردن و چارلز بارکلی هم اینجان

اینجا جاییه که قراره خاطره ساز بشیم؟

بعضی وقتا دوس دارم کارو ول کنم و برم سراغ بقیه کارام

عه چرا...چرا اینجا اومدین؟

زن مدیر برنامه هامون معلم ریاضی این مدرسه است

بیا بریم جا بگیریم

قرار نیس بذاریم کسی سد راهمون بشه

بله، بله...متوجه شدم

 

پس من قراره جلوی 2 تا از ستاره های ان بی ای بازی کنم؟

تازه، وقتی ملت بفهمن اینا اومدن

جمعیت 5 برابر چیزی که پارسال بود میشه

خب ما هنوز تو دنیایی زندگی میکنیم که یه مارشال آتشنشان داره

صب کن ببینم، شاید فقط اومدن یه رخی نشون بدن

و سریع بپیچن به بازی

بابا نذار اونا حواستو پرت کنن

این همون چیزیه که براش تمرین کردی

- تو آماده ای
- راست میگی

فقط کافیه یه نمه لرزه بر اندامشون بندازم

هواتو دارم لَری

پرتاب سریع

!نه

گلوریا؟ تویی؟

اصلا تو کتم نمیره تو رو یه همچین جایی ببینم

آره اومدم ناچوهامو برای جمع آوری پول بفروشم

- چقدر مهربون.
- اوهوم

اگرچه ممکنه بعضیا بگن دیگه کار از کار گذشته و

نمیتونی یهو بیای و عرض اندام کنی واسه خودت

به نظر من بدجنسیه

اما به نظر بعضی از مردم دورویی ئه

من تازه همین الآن رسیدم

تو کی با این همه آدم صحبت کردی؟

فک کنم خودت متوجه میشی این آدما

از ناچو خوششون نمیاد
(مثلا با لهجه لاتین)

- عذر میخوام اگه نژادپرستانه بنظر میرسه
- نه اینطوری نبود

من حتی متوجه نشدم چه زبونی رو میخواستی مسخره کنی

اوکی، پس معلومه حالاها حالاها موندنی هستی

- میتونی اونطرف بساطتو پهن کنی.
-آه

نه

خیلی تاریک و خیلی پرته

خوش بگذره

به نظر میاد عکسی که از 3 تامون گذاشتم اینستاگرام

- بین «رینریتی ها» خیلی طرفدار داشته
- اوه

اینکه اینطوری لوکیشن بزنی براش کار امنیه؟

- نگران مزاحم ها نیستی
- اوه، نه. اوکیه

بیشتر فالوورهای من پیرزن های هَوَل و کمبود محبت دارن

اوه میبینم که مهمونی چای انحصاریت افتتاح شده

!همین الآن پستش کرد که

چیشده، اطراف رستوران طواف میکنی؟

- سلام، رینر شاین هستم
- تو جشن شکرگزاری کنار هم نشسته بودین

درسته! مانی! بشین. ملحق شو

راستش کم، میشه یه لحظه باهات صحبت کنم؟

خیلی خب، قبل از اینکه سروکله رینر پیدا بشه

هیلی داشت راجع به یه چیز ناراحت کننده

که رینر تو رختخواب ازش خواسته بوده صحبت میکرد

 

...حالا من خیلی متوجه نشدم، اما ازش خواسته بوده تا کنـ

تا چی؟

...خواسته بوده تا کنـ

اوسگل کردین مارو؟

!خیلی خب، کسی به ما نزدیک نشه. مرسی اَه

«...این همه چیزی بود که گفت : «کنـ

بعدش یهو رینر اومد تو

خب ما باید بفهمیم

به عنوان دایی هاش باید همه اطلاعات لازم رو داشته باشیم

که بتونیم درست راهنماییش کنیم

آره. اون داره با یه مرد مسن تر از خودش قرار میذاره

اگه احساس راحتی نمیکنه این وظیفه ماست که مواظبش باشیم

خیلی خب، پس نقش ما معلوم شد

کنـ...» چی میتونه باشه؟»
- همم؟

- هویج؟
- هممم

حجامت؟

 

نکنه منظورش پرش بلند کانادایی بوده باشه؟

یه زن چه نقشی میتونه تو اون داشته باشه آخه؟

 

- این آخر سرنخ روی کاغذ بود
- عالیه

خیلی خب، این نقاط قرمز روی نقشه

جای همه کمدهایی که با چوب سمّی

ساخته شدن رو نشون میده

اوکی، و ما 9 تا از 10 تا

کمد آلوده رو پس گرفتیم

پس فقط میمونه رد یکی باقی مونده رو بگیریم

و حالا که نپرسیدی باید بگم نقاط سبز

همه آدرساییه که ممکنه پدر من اونجا باشه

 

اوه، سلام.چطورین شما؟

کی داشت ازدستگاه خردکن من بدون اجازه استفاده میکرد

- نه
- !خرده کاغذ

- هی
- این بچه اونطوری که باید از من نمیترسه

واسه همین آوردمش اینجا تا اون روی رئیس طور منو ببینه

- همکاری کن
- اوکی

- بن، فک کردی من نفهمم؟
- فهمیدین مگه؟

معلومه که فهمیدم. من همه چیو میدونم

تقصیر ایشون بود

- !بن
- نه، داره درست بازی میکنه

تو دردسر بزرگی افتادی پسر جون

...جِی من واقعا معذرت میخوام. ما فقط میخواستیم کـ

بسه

راه بیفت جو

!بسه

 

ینی امکان داشت خیاری تر از این بفروشیمون؟

بابام هیچی نمیدونست

فقط داشت واسه بچه اش نقش بازی میکرد

...بله، متوجه شدم. منم فقط داشتم بـ

نگه اش دار واسه خودت، فهمیدی؟

یه جایی تو یکی از این نقطه سبزها یه نفر ازت خیلی ناامید شد

 

ناچو دارم. بیاین ناچو

هیچکس حتی روحشم خبر نداشت من اون پشتم

معلومه خیلی سروصدا بالاست که صدای «من» شنیده نمیشه

خداجون

با همچین مقداری من رکورد فروش خودم زدم

- اوه
- درود

دوستای خوبم دوس دارین یکم ناچو بخورید؟

به نظر خیلی خوبه

اَه، خیلی تابلویی گلن

بیاین. بیاین. بیاین

 

ما چیپسم اضافه کردیم

 

- ممم، ممم
- کم چشاشو درآوردی

نخیرم. معلومه خودت اینکاره ای

اووه، باید اینو جواب بدم.

ممکنه به نم نم بارون ربط داشته باشه

 

خیلی خب هیلی

ما برای کمک بهت اینجاییم
بگو بهمون «کنـ...» چیه

بهش گفتی؟

میتونی بهمون اعتماد کنی
ما مردای گی میانسال هستیم

هرچی که باشه، ما قبلا ازش شنیدیم

باشه

اون شب رینر ازم پرسید که

نظرم راجع به «کندلینگ» چیه

 

- اوه
- اوه

میدونید چیه دیگه، نه؟

- بله
- بله

...وقتیه که تو چیز میکنی

...بعدش میری..و بعدش که

و بعدش هم که دیگه...بیب بیب

کندلینگ ینی وقتی یه شمع تو خالی رو روشن میکنی

و... بعدش میذاریش

...تو یکی از سوراخای گوش

تا جرم هاشو خارج کنی

آه..اَی خدایا

مسئله اینجاست که نمیدونم میخوام

تا این حد با رینر خودمونی باشم یا نه

ینی من واقعا آمادگی دارم ببینم چرک و روغن از گوشش خارج میشه؟

ینی میگم، میدونی، اگه دیگه سکسی بنظر نیاد چی؟

خب، یه همچین صمیمیت هایی باعث میشن

روابط معمولی رو از چیزای جدی تر جدا میکنه

اما چیزی که چند دقیقه پیش گفتی چی

چطوریه که روابط سفت و سختی مثل مال شما هم یه سری حدومرزها داره؟

خیلی ببخشیدا، چه حدّومرزی؟

هی، باطری گوشی من خالی شد میتونم مال یکی از شمارو قرض بگیرم؟

تو بهش گفتی ما حدّوحدود داریم؟

بهشون گفتی من از خواستم منو «کَندِل» کنی؟

خیلی خب دیگه، فک کنم مراسم چایمون رو دارین به فنا میدین

 

ناچو! ناچو آوردم براتون

 

بگیرش

بگیرش

 

!جلو توپو گرفت! رِف کارتو درست انجام بده

- من داروسازم
- اوه ببخشید

 

- فیل
- اوه

- به نظر میاد یکم دستپاچه ای
- هی، دیآندره جوردن

اوه، نه، نه، نه فقط دارم رو استرس کار میکنم

- نیمه اول الآناست که تموم بشه
- !بله صحیح

نمیدونستم تماشاچیا مربی گری هم میکنن

و تو داری به والدین کمک میکنی

معلم ها ستون فقرات این کشور هستن

بدو دنبال بازیت باو پدرومادرا سخت ترین کار دنیا رو دارن

دیگه خسته شدم از دست تو که فک میکنی عقل کلّی

معلومه درمان هات هیچ تاثیری روت نداشته

اولا که همه چیو بهم ربط نده

ثانیا چی میگی، من اون تیمو مربی گری میکنم

تو هم این تیمو؟

10دلار دلفینی که تو و فیل شکست میخورین

- اوه، آم
- 10تا؟

با این پول دمپایی ابری هم بهت نمیدن

- میکنیمش 50 تا
- دی. جی. خواهش میکنم

50دلار واقعی چطوره؟

خیلی خب، بکنش 5 هزارتا

چرا جهش کردی یهو؟

- برو و این بازی رو ببر برام
- باشه

!من هم تیمی تم

خطا! روم خطا کردن

!جمع کن این تمارضو

فیل، بجنب مرد. تمرکز کن

همین الآن مدالای المپیکمو شرط بستم

!چرا آخه؟ آخه مگه مجبورت کردن

 

اصلا دوس نداشتم تو رو معذب کنم

من، من فقط میخواستم واقعی تر با هم باشیم

منم همینو میخوام

 

فک کنم دیگه آماده ام. کندل میکنم برات

...اوه، اینجارو باش

2تا غریبه مجازی دارن دیوار بینشون رو برمی دارن

درحالی که من حتی نمیدونستم ما هم دیوار بینمونه

وقتی من به هیلی گفتم ما یه حدّوحدودی داریم

منظورم این بود که یه سری چیزای خاص هست

- که من ترجیه میدم ازت نخوام
- مثل چی؟

ما باید با هم رک و راست و صادق باشیم

درباره تمام خواسته ها و نیازهامون

حالا که قراره همه چی واقعی باشه

یه چیزی هست که باید بدونی

...مطلقا هیچ چیزی وجود نداره که من

- هیس! بذار ببینم چی میگه
- دستتو بده به من

خیلی خب، نفس عمیق. تو میتونی هیلی

 

!من تو ابروهام مداد میکشم

اوه

...من واقعی این شکلی ام

 

گذاشت رفت؟
هنوز اینجاست؟

من هنوز اینجام و تو هنوز خوشگلی

انقدر از من فرار نکن

باشه

 

منم باید یه چیزی رو اعتراف کنم

دو ثانیه صبر کن

اینو تا حالا به کسی نگفتم

 

من واسه عقب کشیدن گردنم از نوار استفاده میکنم

میدونستم

وای. خیلی شجاعانه بود

- احساس برهنگی میکنم
- منم همینطور

دقیقا همون شکلی موندن درسته؟

نخیر، الآن خوشحال بنظر میرسن

چون به اندازه کافی شجاعت داشتن که

در برابر هم آسیب پذیر جلوه کننr.

- ...کم
- خیلی طعنه آمیزه

که تو از من نمیخوای یه کاری رو برات انجام بدم

بخاطر اینکه نگرانی من قضاوت کنم درموردت

اما الآن بخاطر اعتماد نداشتن بهم قضاوتت میکنم

و این دردناکه

 

حق باتوئه مسلما

اینکار فقط باعث میشه بهم نزدیکتر بشیم

آه هاه! گفتی اینکارو معمولا کی برات انجام میداد؟

اوه، یه جاییه نزدیک دفتر قبلیم

- «زنبقی در تنگنا»
- خیلی خب دیگه، فک کنم تموم شد

اوه نه، باید یه دور دیگه روش بکشی

بسه دیگه، پل هوایی که رنگ نمیزنیم

 

ببین من دوبار چک کردم. هیچ صورت حسابی واسه این کمد آخری نیست

خب باید یه چیزی باشه

و ما باید پیداش کنیم قبل از اینکه بابام پیدا کنه

ینی ممکنه تو اشتباها انداخته باشیش تو خردکن؟

نگران نباش اگه من انداخته باشم راحت میشه سرهمش کرد

من قهرمان منبت کاری منطقه ای بودم تو رده سنی زیر 60 سال

 

اون عطسه عجیب غریب

دقیقا همونطوری که اون یارو تو اخبار مریض شده بود

نه، اون یارو داشت از هم میپاشید

- !یا امام
- امکان نداره تو مبتلا شده باشی

تو که دور و بر اون چوبا نبودی

ینی میگم تو که تو انبار نمیچرخی

خودم دیدم بچه ها چقد سر به سرت میذارن

اوه خدای من

مامانم یه دوست پسر تازه داره

که نمیخواد طرف بفهمه که بچه داره

واسه همین هرموقع میاد من تو اطلق کنفرانس میخوابم

که کمد برای نمونه هم همونجاست

واسه همینم هیچ جا ثبت نشده

اوه خدا

 

دوس ندارم خیلی درموردش صحبت کنم

ولی من یه تخصص ویژه در زمینه چوب دارم

حتی با چشم بسته ام

میتونم یه گالاپاگوس رو از یه گیلاس مالتی تشخیص بدم

که بکار یکی از رفقای پلیسم اومد

کمکش کردم بچه های سروآزاد رو جمع کنه

بابا! چطوری؟

اینجا چیکار میکنی دیگه؟

دارم این چوب جدیدو بررسی میکنم

اینکه جدید نیست

 

این دیگه چه مرگشه؟

- آلرژی داره. آره
- آلرژی. آلرژی

اوه بابا تو چیزو...تو این

آکواریوم جدیدو که گرفتیم دیدی؟

نگاش کن

گفتی این چوبه رو از کجا گرفتیم راستی

توروخدا ول کن این وسواس چوبیت رو

- بدبخت طفلکی گشنه هم هست، نه؟
- اوه آره

مطمئنی اشکالی نداره اونو بخوره؟

آره ردیفه

اون ماهی ها بخاطر سرسختیشون معروفن

آره سرسختی

آره رپرها خیلی خوششون میاد از این ماهی ها

چون هم تو جکوزی هم تو شامپاین حالشون خوبه

جو کجاست راستی؟

- پیش مارگارته
- اوه اوکی

میرم بیارمش اینجا این ماهی رو نگاه کنه

- خیلی ایده جالبیه
- حالا برمیگردیم سراغ این چوب

...بابا چوب اوکیه. این

...ای وای من

مشخص شد که چوبه نه تنها آدمو مریض میکنه بلکه

ماهی هم میکشه

من که نمیتونستم بذارم بابا بفهمه چوب قاتل خریدم

واسه همین بن رو فرستادم بره یه ماهی جایگزین از

آکواریوم توی لابی بیاره

پس اونا اوکی ان از نظرتو؟ هوم؟

به اندازه کافی محکم هستن. لولای روان

 

حتی سر هم میخورن

من از قبلشم به اون چوب مشکوک بودم، اما حالا ماهی هم میکشه؟

معلوم بود کلیر یه مقدار از اون الوارهای آلوده خریده

و حالا داشت قضیه رو مخفی هم میکرد؟

لابد پیش خودش فک میکنه من از افرای پاندروسا هم سفت و سخت ترم

- خیلی خوب و روان سوار شده
- آره

 

هی بچه چرا دستت خیسه؟

خیس نیست. عرقیه

امروز صبح رفتم باشگاه

جمعه ها تمرین پا و دست دارم

کلیر بیا اون آبی که خواسته بودی

ممنون

 

دندونم افتاد یهو

عه میدونی انگار یه چیزی گیر کرده تو گلوم

یه جرعه از اون آب بده من

اوه نه، این آب از تو لابیه، نمیخوایش

- فقط یه چیکه میخوام
- از آبسرد کن آورده

تازه همه بچه های انبارم دهنشونو میزنن بهش

- میگم بدش به من
- نمیتونم

 

یا خدا، واقعا اینکارو کردی

میتونی حسش کنی اون موجودو که داره تو شکمت شنا میکنه؟

میدونستی توش ماهیه؟

دیدم اون یکیو پرت کردی بیرون

انقد میترسی دست گلت رو بشه

که یه حیوون رو قورت میدی؟

بنظر یجورایی خانوادگی میاد

...و منم داره چشمام سیاهی میره، پس

 

خیلی خب، ما همه چوبای مشکل دارو برگردوندیم

ولی معنیش اصن این نیس که خراب نکردیم

پس هرطور راحتی، من آماده ام براش

سرمو از تنم جدا کن

...بگو بهم که دوباره ناامیدت کردم و این حرفا

و چه اتفاقی داره میافته؟

کل روز داشتم سعی میکردم کاری کنم جو ازم بترسه

شاید این برای بچه ها بهترین چیز نباشه

 

- سلام
- خب من 6 دلار دلفینی درآوردم

به علاوه 20 دلار واقعی از یه آدم عجیب

غریب که میخواست با ملاقه پنیرو مستقیم بریزم تو حلقش

اَی ی، خیلی خب هاپو، خیلی ممونم ازت

اما هنوز واسه جذب مشتریا به اون طرف نیاز به کمک دارم

اوه، میتونم برم ببینم فیل هنوز تو ماشینش اون چیزه که

اینطوری تکون تکون میخوره رو داره

کلیرو میگی؟

- نه، عروسک تیوپیش
- اوه

 

اوه

میتونم کمکتون کنم

من فقط میخوام برم یه اسنک بخرم

با این 5 دلار دفینی

نمیخوام بندازمشون بیرون آخه

واسه همین اومدم سراغ شما

ناچوهامون شگفت انگیزن

...ولی از اون یکی بوفه اونجا هیچی نخرید

زن هات داگ فروشه؟

اونم همین حرفو درمورد شما زد

شما 2 نفر منو یاد خودم و دیآندره جردن میندازین

ما با هم یه رقابتی داریم و من نمیدونم چرا

شاید تو زندگی ما از آدمایی که آیینه رو جلومون نگه میدارن

تا مجبورمون کنن بدی هامونو ببینیم رنجیده میشیم

من متوجه حرف شما شدم چارلیز برکرلی

و این چیزیه که ما بهش میگیم یه دستیار

 

یادگاری

 

دانا ما باید این دعواها رو تموم کنیم

یه فرد عاقل یه بار بهم گفت ما از آیینه هایی که

چیزای بدمون رو نشونمون میدن رنجیده میشیم

این خیلی مسخره اس

من عاشق آیینه ام

اما قضیه اینه که من عصبانی بودم

چون تو مجبورم میکردی خود واقعی مو ببینم

و من شوکه شده بودم از چیزی که بهش تبدیل شدم

دیگه حرف نزن

مثل آدمیزادها حرف میزنی و من خوشم نمیاد

من یه خانوم لطیف از طبقه ممتازم و فک میکردم که این اذیت کننده اس.

تا اینکه امروز متوجه شدم اینطوری نیست

من نمیخوام همچین کاری بکنم

من زندگی زیبا و خوبمو دوست دارم

تنها چیزی که باعث میشه حس بدی داشته باشم

اینه که من درواقع حس بدی بهش ندارم

 

خیلی ازت ممنونم برای ابراز خودت به من

کم کم داشت دلم برات میسوخت

اما بعدش که گفتی احساس گناه نمیکنی

خشم و نفرتم 10 برابر شد

من به این خشم نیاز دارم. باعث میشه صب ها از خواب بلند شم.

بسیار خب، اگه کمکت میکنه من هرچی دلم بخواد میخورم

و سالی یه بار ورزش میکنم

تو نفرت انگیزی

 

اوه، ازت ممنونم

خیلی خب بچه ها...بازی برابره، 3 ثانیه مونده

فقط یه چیزه که اونا نمیتونن پیش بینی کنن

- ما باید توپو بدیم به فیل
- چی؟

اونا اصن تورو آدم حساب نمیکنن

من خیلی به این بازی اطمینان دارم، الآن ماشینمو سر بازی با بارکلی شرط بستم

ماشینت یه...یه هونداس؟

نه یه فانتومه با سر خودم به عنوان تزیین کاپوت

خیلی خب، بیاین ببریم این بازیو

فیل عزیزم سلام! ببخشید دیر رسیدیم

اما حداقل واسه آخر بازی خودمونو رسوندیم

واقعا یه برد میتونه حالمو سرجاش بیاره اونم تو روزی که یه ماهی قورت دادم

مثل یه ماهی نوشیدم

وای، یه سری بازیکن ان بی ای دارن درباره این شرط بندی بین

چارلز بارکلی و دیآندره جوردن توئین میکنن

و تازه پخش زنده هم گذاشتن براش، الآن نزدیک 60 هزار نفر دارن میبینن بازیو

از کی تا حالا بسکتبال واسه مردم مهم شده؟

آروم باش فیل، تو از پسش برمیای رفیق

همین الآن تصمیم گرفتی به من باور داشته باشی واسه اولین بار؟

 

خیلی خب فیل. تو داریش پسر

 

2تا پرتاب

 

من نمیتونم مربی

آخ!قوزک پام

 

...خب، خب، خب

قوانین لیگ حاکمه، اگه بازیکنی نمیتونه اقدام به

پرتاب آزاد کنه بخاطر مصدومیت

تیم حریف باید پرتاب کننده رو انتخاب کنه

درسته، اما تو عقل کل نیستی

این انرژی منفی و عصبی رو نفرست

تو رو انتخاب میکنم. خفه نشی

 

بجنب عزیزم. باریکلا فیل

 

فیل دانفی پشت خط پرتاب میره

امتیازای برابر

این برای تمام نفراته مردم

 

!بیخیال

 

چی شد؟

یک ساعت طول میکشه تا برقو وصل کنن

واسه همین بازی رو جمعش کردن

خیلی حس بدی دارم واسه فیل

تو به عنوان این آدمای خوشحال و الابختکی میشناسیش

اما برای این بازی یه سال دهن خودشو صاف کرده

اوه، و یه ذره مونده بود همش

این قضیه که ندونه از پس اون

پرتاب برمیومد یا نه، عذابش میده

 

بازی پشت خطه

 

همه دارن نگاه میکنن

 

این برای تمام نفراته مردم

 

بی ناموس انداخت تو سبد

میدونی خوشحالم که دوباره داریم انجامش میدیم

آره، فک میکنم دفعه اول خیلی فشار روش گذاشتیم

میدونی که آدما تنها موجوداتی نیستن

که زیر فشار عکس العمل خوبی ندارن

تا حالا راجع به روز بدون تخم مرغ بهت گفتم؟

شروع جشنواره روزهای املت بود

با طلوع خورشید بیدار شدم، سبدمو برداشتم

...رفتم توی مرغداری

34تا مرغ، بدون حتی یه تخم مرغ

میدونم، میدونم

پدربزرگم میگفت اون بدترین حالت اضطراب مرغی

از ماجرای پرل هاربر به اینور بوده که دیده

اونجا بود که فهمیدن باید رادیو رو از مرغداری دور میکردن