.سلام کم -
نو که نمیخوای از مسابقات قهرمانی امشب انصراف بدی؟
لوییز میخواد از مسابقات قهرمانی انصراف بده؟
بازم به پای خودت شلیک کردی؟
...اوه خدای من، فقط یک برد با اولین جام ورزشی من فاصله داریم
!و این اتفاق افتاده
."من فقط گفتم "سلام کم
...خب امسال من از میچل دعوت کردم
.تا به تیم گی بولینگ من، "بریتنی اسپیرز" بپیونده
،اسم تیم رو خودم انتخاب کردم
.البته مهم نیست به اسم کی تموم بشه
،اولین باری که من بولینگ بازی کردم
...ولی بعد تمرین کردم و تمرین کردم
."تا اینکه مسئول کفش سالن بهم گفت "آفرین
من به عنوان همتیمی اینجا نیومدم
.برای کار رسمی پلیس اینجام -
.خواهش میکنم بگو این تو نیستی
چی هستش؟
وای نه
وای
نه، نه، نه
...این فیزبو ـه
.با یه ماسک ترسناک
.معلومه که من نیستم -
نه! کی همچنین کاری کرده؟
...کی یه چیز به این زیبایی رو میگیره
و به یه چیز اینقدر زشت تبدیل میکنه؟
اون یارو لباس رو از کجا آورده؟
از کجا بدونیم؟
.پدرت دادش به خیریه
.اتفاقی بود
پس چرا دعواتون رو سرش نشنیدم؟
خونه نبودم؟
.خیلی خب پس، پرونده بسته شد
.امشب میبینمتون
.چی؟! "پرونده بسته شد" نداریم
!هنوز مجرم رو پیدا نکردیم
...ببین، تنها دلیلی که پیگیر این شدم
.اینه که گفتم شاید کار تو باشه
.خب، آره، ولی باید لباسم رو پس بگیریم
.باید نامِ نیک فیزبو رو بهش برگردونیم
آه، ولی... همچنان بولینگ برپاست دیگه، نه؟
...تو بخشی از وجود من رو میدی میره
...و حتی سی ثانیه هم بهم وقت نمیدی
تا واکنش احساسی داشته باشم؟
.آره. نه، خیلی تند گفتم
:.:.: برگردان و زیرنویس از رضــا بــلالی :.:.:
...و حالا برای حرکت آخر
!فرانک برای فرانک
.مهمونی مجردی ـه بابا به یاد موندنی میشه
!نتونستی بفهمی برای همین... بوم
.لقمه مرغ، شراب سفید، شکلات فاج
...این یه مهمونی مجردیه
یا یه مهمونی که خانما میشینن و به "مجردها" نگاه میکنن؟
چرا ساز سه ایکس لارج برام گرفتی؟
.خانومه گفت بشوریش آب میره
توی آشغالا چطوری شسته میشه؟ -
.شوخی کردم. میخوام ماشینمو باهاش بشورم
...پدرم داره با پرستار بچگی های من، لورین، ازدواج میکنه
...که یه پسر داره
!که یعنی من بالاخره صاحب یه برادر میشم
...وقتی بچه بودم، اینقدر دلم یه برادر میخواست
.که والدینم برام تخت دو طبقه گرفتن
شب که میشد، وانمود میکردم که اون بالا خوابیده
...و وقتی جوابمو نمیداد، با خودم فکر میکردم
."خب، «مارتی» باز بی حوصله شده"
ببخشید، اینجا خرچنگ هم میدین؟
.ما اینجا به همه سرویس میدیم
فقط جوک هایی قدیمی میشن که خوب هستن، نه؟
.زدی توی خال
.فیل، این "رِی" هستش
.عجب. فکر کنم ما قراره برادر باشیم
.بیا بغلم
!اوه نه
!چه خبر شده؟
!ما برادریم
!نمیدونم، ولی عاشقشم
.این یارو میخواست به دینگ دانگ من دست بزنه
...نمیدونستم
.از اون مدل مهمونیاست
.فکر کنم شراب سفید و شکلاتها رو ندیدی
شراب سفید؟
...شما هم فکر میکنین که من تا آخرشب
اون یارو رو خفه میکنم؟
.نمیدونم
...احساس خوبی به ری دارم
.و خیلی جاهاشو احساس کردم که اینو میگم
.یه ذره به خاطر جاده خسته هست
.مطمئنم که شخصیت متمدنش رو به زودی میبینی
.اسکول روبرویی در اتاقش رو باز گذاشته
!اتاق منه
.آه، پس فکر کنم اینا رو لازم داری
...قبل از شروع، ممنون که موافقت کردین
.تا نمایشنامه خوانی آخرین نمایشنامه منو انجام بدیم
..."بدرودی پژمرده در فصل برداشت محصول"
...راحت توی -
.راحت توی ذهن میمونه -
داستان چهار زن هستش
.تا برای مرگ بزرگ خانواده سوگواری کنن
.آه، نه. چه غم انگیز. خیلی غم انگیز
.آروم دیوونه
.یک آدم مرده، کلر
...یه مرد الکی
،و اگر بزرگ خانواده بوده
.و پیرمردا هم میمیرن
...مطمئنم فکرش
هز از گاهی به ذهنت افتاده باشه، نه؟
.لطفا منو بخشی از این نکن
...بگذریم، وقتی تموم شد
...راحت نظراتتون رو بگین
.از چی خوشتون اومد و از چی خیلی خوشتون اومد
.چی به فکرتون رسیده و چه واژههایی رو نمیدونستین
دارم آخرین نمایشنامهام رو برای
...ولی میخوام یکبار بلند بشنومش
.تا مطمئن بشم که نقاط احساسی رو سرجاش گذاشتم
"یکی شاید بپرسه، "چرا همه کاراکترها زن هستن؟
.آدم باید چیزی رو که میشناسه بنویسه
.وایسا. برای اینکه روشن بشه. من زنها رو درک میکنم
لوییز"، تو اینجا چیکار میکنی؟" -
.لباسا رو خودم طراحی کردم
.خب یکم عیب و ایراد داشت
چی؟ -
.اون نیست -
Reza_potter7@yahoo.com
(سوسیس فرانکفورتر)
جی -
...و باهاش حرف میزدم
(به خرچنگ ها هم سرویس میدین؟)
مگه برادرا از اینکارا نمیکنن؟
.اون که نمیتونه منو تکون بده
"دونقطه، "اشک فرشتگان... -
نه؟ -
...که کنار هم هستن
.هنوز شروع هم نکردیم
...پس یه پیرمرد الکی بوده
...همچنین نکات منفی
...جشنواره نمایشنامهنویسان جوان میفرستم